کد مطلب:25783
شنبه 1 فروردين 1394
آمار بازدید:53
آيا حضرت موسيغ، با دختران شعيبغ ارتباط مخفيانه داشت؟
برادر گرامي! چنان كه در پاسخ قبلي گفتيم. كساني كه اهل جهاد با نفس و معرفت به خدايند، به هيچ قيمتي حاضر نيستند به گناه آلوده شوند و مقام آنان، آن قدر رفيع و طبعشان آن قدر منيع است كه حتي به فكر گناه هم نميافتند، چرا كه زشتي و تعفن گناه را به روشني، مشاهده ميكنند. طرح چنين مسائلي نسبت به انبياي بزرگ الهي، ناشي از عدم شناخت مقام آنها است. پيامبراني كه داراي عصمتند، هيچ لغزشي به آنها، منتسب نميشود. قرآن مجيد ميفرمايد: وَ لَمَّا وَرَدَ مَآءَ مَدْيَنَ وَجَدَ عَلَيْهِ أُمَّةً مِّنَ النَّاسِ يَسْقُونَ وَ وَجَدَ مِن دُونِهِمُ امْرَأَتَيْنِ تَذُودَانِ قَالَ مَا خَطْبُكُمَا قَالَتَا لاَنَسْقِي حَتَّيَ يُصْدِرَ الرِّعَآءُ وَأَبُونَا شَيْخٌ كَبِير;(قصص،23) هنگامي كه حضرت موسيغ به چاه آب مدين رسيد، گروهي از مردم را در آن جا ديد كه چهارپايان خود را سيراب ميكنند و در كنار آنها، دو زن را ديد كه مراقب گوسفندان خويشند، گفت: چرا گوسفندان خود را آب نميدهيد؟ گفتند: ما آنها را آب نميدهيم تا چوپانها همگي خارج شوند.
از اين آيات، استفاده ميشود اولاً: دختران حضرت شعيبغ در اوج عفت و پاكي بودند و با آن كه به خاطر پيري پدر، مجبور بودند خارج از خانه كار كنند، عفت و حجاب خود را كاملاً محفوظ ميداشتند و حتي تا چوپانها بودند، نزديك نميشدند و اين تصريح قرآن است: فَجَآءَتْهُ إِحْدَغهُمَا تَمْشِي عَلَي اسْتِحْيَآءٍ;(قصص،25) يكي از آن دو دختر، به سراغ موسيغ آمد، در حالي كه با نهايت حيا، گام برميداشت.
دوم اين كه حضرت موسي، مظهر غيرت بود، وقتي ديد دختران، در كناري ايستادهاند، با اين كه خسته و گرسنه بود، گوسفندان آنها را آب داد كه زودتر به خانه برگردند. و همين غيرت حضرت موسيغ سبب شد كه دختران از او نزد پدر تعريف كنند.
مفسران، روايتي را در ذيل اين آيه آوردهاند كه حضرت موسيغ، وقتي به سوي خانه شعيبغ ميآمد و دختر شعيب با او بود، تا او را راهنمايي كند، از جلوي موسي حركت ميكرد و باد بر لباس دختر شعيب ميوزيد و ممكن بود لباس را از اندام او كنار زند، حيا و عفت موسي، اجازه نميداد چنين شود، به دختر گفت: من از جلو ميروم و بر سر دو راهيها، مرا راهنمايي كن.(تفسير نمونه، آيت اللّه مكارم شيرازي، ج 16، ص 59، دارالكتب الاسلامية.) حضرت موسي، جداي از آن كه پيامبر الهي بود، جواني غيور و پاك بوده كه سراسر داستان او، گواه غيرت و پاكي است; از اين رو، دختر، به حضرت شعيب، از امانت او ميگويد.
خلاصه آن كه، برخورد حضرت موسي با دختران، همين مقدار بوده كه خلوت و مخفي نبوده و در كمال عفت و حيا بوده است و چنين نسبتهايي، با ساحت پاك آنان، ناسازگار است.
مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.